خانه عناوین مطالب تماس با من

آرامش در رویا

آرامش در رویا

روزانه‌ها

همه
  • bwl
  • آسمانه

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]

بایگانی

  • شهریور 1386 3
  • بهمن 1385 1
  • اردیبهشت 1385 3
  • فروردین 1385 5
  • اسفند 1384 7
  • بهمن 1384 7

آمار : 7016 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 22:34
    دلم هواتو کرده نازنینم لا لا لا لا
  • دوستش دارم یکشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1386 14:22
    دوستش دارم... آیا اون می دونه؟ آیا اونم همچین احساسی داره؟ یا همش یه خوابه!!!!! نمی دونم....
  • دوست دارم جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 12:04
    من دوست دارم. برای همیشه *** دلم بدون تو آروم نمیشه ***
  • [ بدون عنوان ] جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1385 14:09
    شادم که در شرار تو می سوزم شادم که در خیال تو می گریم شادم که بعد وصل تو باز اینسان در عشق بی زوال تو می گریم ...................... پنداشتی که چون ز تو بگسستم دیگر مرا خیال تو در سر نیست اما چه گویمت که جز این آتش بر جان من شراره دیگر نیست ...................... من با لبان سرد نسیم صبح سر می کنم ترانه برای تو من آن...
  • دو نیمه ی زندگی دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1385 16:34
    زندگی دو نیمه است: اولی در انتظار نیمه ی دوم، نیمه ی دوم در حسرت نیمه ی اول.....
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 19:40
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1385 09:40
    اگر می خواهی همیشه آرام باشی دلتنگی هایت روی ماسه و شادی های خود را روی سنگ مرمر بنویس....
  • چشمانت سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1385 08:33
    می پرستم لحظه لحظه نگاهت را که در آن کشاکش روحانی چشمانت حرف دل را می زند... بگذار تا در پناه باران نور در چشمانت لانه کنم..... هنوز چشمانت دیده ها را گلچین می کند.... بگو بگو کدامین گناه از آن چشمان توست که من در فراسوی نگاهت معصومیت می چینم....
  • وفا سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1385 01:06
    وفا چیست؟ بی وفا کیست؟ شاید تو! آری تو! تو که عشق را در ظلمت، زیبایی را در نفرت و صداقت را در حقارت می بینی... تو که تولد را در ظلمت دیروز، زندگی را در سکوت امروز و مرگ را در هیاهوی فردا می بینی... تو که نفیر عشق را در بی صدایی و هیاهوی عاشق را در نومیدی می پنداری...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1385 13:53
    خنده عبادت است. اگر بتوانی بخندی چگونه عبادت کردن را آموخته ای... جدی نباش. آدم جدی هرگز نمی تواند مذهبی باشد. آدمی که بتواند بی چون و چرا بخندد آدمی که همه ی مسخرگی و همه ی بازی زندگی را می بیند در میان آن خنده به اشراق می رسد... پس بی چون و چرا بخند....
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1385 02:08
    معرفت حالت بسیار آرامی از بودن است. معرفت دانش نیست، اطلاعات هم نیست، معرفت، وجود درونی توست در حال بیداری، هشیاری، گوش به زنگی، و شاهد بودن. بودنی پر از نور. پر از نور باش – این حق مسلم و قطعی توست- ....
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 13 فروردین‌ماه سال 1385 03:47
    بدون با اونکه تنهام خدا به دادم می رسه کوه به کوه نمی رسه آدم به آدم می رسه....
  • [ بدون عنوان ] شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 14:59
    انسان در دلش به سکوت نیاز دارد ولی سکوتی نه سرد که گرم. سکوتی که می تواند آواز سر دهد و به رقص درآید. وقتی سکوت و آواز با هم تلاقی می کنند انسان کامل است.....
  • خلوت شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 01:24
    یه تنهایی یه خلوت یه سایه بون یه نیمکت....
  • [ بدون عنوان ] شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 21:45
    حقیقت گرایش به آشکار ساختن خود دارد. کافی است کمی هوشیارتر باشی و آن وقت دلت راه را به تو نشان خواهد داد. و بعد هیچ چیز قادر نخواهد بود در پس عشق پنهان شود...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 02:06
    تمامی‌ آنچه‌ را که‌ می‌توان‌تجربه‌ کرد شاید گفتنی‌ نباشد و تمامی‌ آنچه‌ را که‌گفتنی‌ است‌ شاید آزمودنی‌ نباشد...
  • مداد رنگی سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 13:41
    مداد رنگی ات را بردار برای گریه کودکی فقیر سکه ای بکش طلایی برای نگاهی خاموش و منتظر جوانمردی نقاشی کن با سلاح راستی. داد رنگی ات را بردار و برای پنجره ابری من دستهایی بکش آفتابی در سرزمینی که باران را سرابی می پندارند تو قطراتی نقاشی کن، همان مروارید مداد رنگی ات را بردار و آسمان را در پناه دو رنگ نقاشی کن مداد رنگی...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 00:51
    فکر کن زندگی تو آن کتابی است که باید در مکتب عشق تعلیم داده شود پس خاطره ای باش در یاد دوست که نقش مهربانی ات همیشگی و مثال زدنی باشد
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1384 17:52
    خشنودی، دست و پایت را می بندد، اسارت است، تو را به زنجیر می کشد... خوشحالی، کمی دستت را باز می گذارد، کمی آزادی عمل به تو می دهد، اما فقط کمی.... نشاط، آزادی مطلق است. تو حرکت به سوی بالا را آغاز می کنی، نشاط به تو بال می دهد تا با آن پرواز کنی...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 23:57
    در هر کاری که انجام می دهی بی همتایی خود را به نمایش بگذار. فردیت خویش را عرضه کن. بگذار هستی به تو افتخار کند. آنگاه زندگی، همچون وبالی بر گردن احساس نخواهد شد. زندگی به عطری دل انگیز بدل خواهد گشت....
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 12:52
    زندگی کن، بگرد، بخور، بخواب، کارها را تا حد امکان کامل انجام بده. و بارها و بارها به خاطر بسپار: وقتی مچت را در حال ایجاد هر مشکلی گرفتی،‌‌ فورا پایت را بیرون بکش...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 13:38
    عشق رام شدنی نیست صرفا چیزی است که روی می دهد و لحظه ای که سعی می کنی مهار آن را به دست گیری همه چیز ناکام می ماند
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 20:44
    کل بازی هستی چنان زیباست که تنها خنده می تواند پاسخ آن باشد. تنها خنده می تواند عبادت و شکر واقعی باشد.
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 11:58
    باید آرامش به رقص درآید و سکوت به آواز... و تا درونی ترین درک تو به خنده بدل نشده، هنوز چیزی کم است... هنوز کاری هست که باید انجام گیرد...
  • اقیانوس یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1384 16:28
    اقیانوس نه تنها در پس امواج پنهان است بلکه خود را در امواج متجلی می سازد ...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1384 12:35
    زندگی به هیچ روی اسرارآمیز نیست. زندگی بر هر برگ هر درخت بر تک تک شنهای ساحل دریا نوشته شده زندگی در هر یک از انوار زرین آفتاب گنجانیده است. به هر چیز بر می خوری زندگی است با تمام زیبایی اش...